به دخت

 




تعریف بلوغ و نوجوانی

بلوغ در لغت، به معنای به پایان و نهایت امر رسیدن است و وقتی می‌گوییم دختر بالغ شد، یعنی به سن درک رسید.
در اصطلاح روان‌شناسی، به مجموع تغییرات رشدی جسمانی و جنسی‌ای که فرد را شبیه یک فرد بزرگسال می‌کند، و طی آن، دختر توانایی بچه‌دار شدن و تولیدمثل پیدا می‌کند و به یک زن کامل تبدیل می‌شود، بلوغ گفته می‌شود.
نوجوانی: به محدودۀ زمانی شروع بلوغ تا کامل شدن آن که در دختران بین 9-19 سالگی را شامل می‌شود در اصطلاح دوران نوجوانی گفته می‌شود.
پنج دگرگونی اساسی در طی این دوره به وجود می‌آید که به همین دلیل، دورۀ نوجوانی آغاز یک تحول گسترده تلقی می‌شود.

1. رشد سریع جسمانی
بعد از دوران جنینی که انسان از رشدی سریع برخوردار است، نوجوانی دومین مرحلۀ تغییرات سریع و پرشتاب جسمانی است؛ به گونه‌ای که موجب می‌شود ظرف مدت کوتاهی، کودک به قامت بزرگشسالان درآید.
در سال‌های اولیۀ نوجوانی (11-12 سالگی) تعادل جسمی دختران به هم می‌خورد و تغییرات عمیقی در بدن به وجود می‌آید: شکل و حجم بدن تغییر می‌کند و دستخوش دگرگونی می‌شود؛ شکل، اندازه و فیزیک بدن از حالت کودکی خارج شده، مانند بزرگسالان می‌گردد.
اعضای بدن از پایین به بالا رشد می‌کنند؛ به گونه‌ای که ابتدا پاها بزرگ و دراز می‌شوند، سپس رشد بخش‌های میانی بدن و عضلانی آغاز می‌گردد و به همین ترتیب، سایر اعضای بدن نیز تحول می‌یابند؛ برای نمونه عضلات بدن که قبل از سیزده سالگی 33% وزن بدن است، ناگهان به 45% وزن بدن می‌رسد.
2. رشد عاطفی
جنبه‌های عاطفی در دوران نوجوانی، دچار تحولاتی سریع می‌شود. این تحولات تا حدود زیادی به تغییرات جسمانی بستگی دارد. در این مرحله، نوجوان زودرنج‌تر و در مقابل انتقاد دیگران کم‌تحمل می‌شود؛ احساسات او زود تحریک می‌شود و در مقابل والدین جبهه‌گیری می‌کند؛ بنابراین، هنگامی که کودکان بزرگ‌تر می‌شوند و پا به مرحله نوجوانی می‌گذارند و از احساسات درونی‌شان آگاه می‌شوند، این احساسات را ارزیابی می‌کنند و در نتیجه، حالات عاطفی در آنان توسعه می‌یابد.
3. رشد جنسی
بی‌تردید یکی از نیرومندترین غرایز، نیروی جنسی و آثار آن است. این نیرو که از ابتدای تولد به صورت نهفته در وجود آدمی قرار داده شده است، تا زمان ظهور جوانه‌های بلوغ، همچنان دوران آرام و بی‌تحرکی را پشت سر می‌گذارد؛ اما به محض شروع دوران نوجوانی، آرام آرام زمان بیداری و شگفتی آن فرا می‌رسد و رفته رفته، تمامی وجود نوجوان را در بر می‌گیرد و کودکی که قبل از این مرحله تمایل چندانی به هم‌بازی شدن با جنس مخالف نداشت، تمایل شدیدی به جنس مخالف پیدا می‌کند و این غریزه کم‌کم با هزاران تصور و احساس دیگر همراه می‌شود و پس از مدتی، تقریباً مالک اصلی وجود نوجوان می‌شود.
4. رشد ارزش‌ها
در دوران بلوغ، توجه نوجوان به مسائل ارزشی و اخلاقی جلب می‌شود و او به آگاهی از آنها علاقه‌مند می‌گردد. در دوران نوجوانی، این تمایل در فرد به وجود می‌آید که به عمق مسائل بیندیشد و از دنیای معنویات و ایده‌آل‌های اخلاقی باخبر شود؛ همچنین تمایلش به زیبایی‌های معنوی برانگیخته می‌شود؛ بنابراین، چنانچه نوجوانان بتوانند به این گرایش و تمایل، جهت مناسب بدهند و به پرورش صحیح آن بپردازند، می‌توانند حیات ارزش‌های خود را شکوفا سازند و آیندۀ معنوی پرباری پیش رو داشته باشند؛ لذا مشاهده می‌شود نوجوانان در این دوره، به اخلاق اجتماعی، فردی، عبادات و گرایش به مراکز معنوی، علاقه خاصی می‌یابند.
5. تحول در حیات اجتماعی
فردی که تا چندی قبل، مهم‌ترین مسأله‌اش جلب توجه و رضایت والدین بود و آنان را بهترین دوستان و تنها معاشران قابل اعتماد خود می‌دانست، با پا نهادن به دوران نوجوانی، علاقه‌اش به گروه همسالان و احساس تعلق به گروه در او قوّت می‌گیرد و تمام تلاش خود را برای عضویت در گروه همسالان و کسب موقعیت در جمع آنان به کار می‌بندد. تلاش برای کسب استقلال و رها شدن از وابستگی‌های خانوادگی و ورود به صحنۀ اجتماع، از مسائل مورد توجه نوجوانان است. برای آن که نوجوانان بتوانند واقعاً به بزرگسال تبدیل شوند و بزرگ شدن آنان به جنبۀ جسمانی محدود نباشد، باید به تدریج بتوانند از والدینشان مستقل شوند، خود را با بلوغ جنسی سازگار کنند و با همسالان روابطی همکارانه و کاری برقرار سازند.




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 



نام شما : ایمیل دوست شما :