ویژگیهای نوجوانی
نوجوانی یک دوره مهم به شمار میرود
برخی از ادوار زندگی به دلیل تأثیرات فیزیکی و بدنی بااهمیت است و برخی دیگر از لحاظ تأثیرات روانی قابل اعتنا هستند، لیکن نوجوانی از هر دو جهت مهم میباشد. تانر گفته است: برای اکثریت اشخاص جوان، سالهای 12 تا 16 پرحادثهترین سالهای زندگی آنها میباشد، تا آنجا که رشد آنها با نگرانی آمیخته است. نوجوان خودش جذّاب و دلربا نیست یا آن گونه نیست که بینندهای را که شاهد تحولات و یا عدم تحولات نوجوان میباشد، متوحش کند.
تحوّلات دوران نوجوانی نیاز به سازگاری روانی را افزایش میدهد و برای ایجاد دیدگاهها، ارزشها و علایق نوین، ضروری به نظر میرسد.
- نوجوانی یک دوران انتقال برزخیa
انتقال به معنی عبور از یک مرحله رشد به مرحله دیگر است. آنچه در زمان حال اتفاق افتاده تأثیر خود را بر آینده میگذارد. همچنان که استرایس شرح داده است:
ساختمانهای بدنی نوجوان، پایههایی در کودکی دارد و بسیاری از خصوصیاتی که معمولاً به عنوان معرّف ظهور نوجوانی در نظر گرفته میشوند قبلاً در اواخر کودکی حضور داشتهاند. تغییرات بدنی که در سالهای اولیه نوجوانی اتفاق میافتد، بر رفتار موزون شخص اثر میگذارد و به ارزیابی مجدد ارزشها و سازگاری جابهجایی آنها منتهی میشود.
در طی هر مرحله انتقالی، وضع و جایگاه فرد مبهم است و نوعی گمگشتگی درباره نقشهایی وجود دارد که فرد انتظار دارد آنها را ایفا کند. نوجوانان در این زمان نه کودک هستند و نه بزرگسال، نه میتوانند مانند کودک رفتار کنند زیرا در این صورت به آنها گفته میشود همانند سن خودشان عمل کنند، اگر مانند بزرگترها هم عمل کنند به آنها گفته میشود خیلی بزرگ نشدهاند. اما این دوره به آنها کمک میکند تا تصمیم بگیرند چه الگوهای رفتاری، ارزشی و نگرشی بهتر میتواند نیازهای آنان را تأمین کند.
- نوجوانی یک دوره تغییر است
پنج نوع تغییر در طی دورۀ نوجوانی واقع میشود:
نخست آن که: حیات عاطفی توسعه مییابد البته شدت آن به سرعت و میزان تغییرات بدنی بستگی دارد. این حالت معمولاً در آغاز نوجوانی بیشتر از انتهای نوجوانی مطرح است.
دوم این که، سرعت تغییراتی که با رشد جنسی همراه است، نوجوانان را از خودشان و از استعدادها و علایقشان نامطمئن میسازد و این احساس آنها با تدابیر مبهم والدین تشدید میشود.
جنبه سوم، تغییراتی که در بدن، علایق و نقشهایی که در گروههای اجتماعی از آنان انتظار میرود ایفا نمایند به وجود میآید. قبل از اینکه آنها مسایلشان را حل کرده و به رضایت برسند، با خودشان و مسایلشان درگیر خواهند بود.
چهارم، ارزشها نیز متغیر خواهند بود. آنچه در زمان کودکی برایشان مهم بود، اکنون که در آستانه بزرگسالی قرار دارند، کمتر اهمیت پیدا میکند.
پنجم این که، بیشتر نوجوانان در مورد تغییرات حالت دمدمی دارند، تقاضای استقلال دارند اما از مسؤولیتهایی که حالت استقلال دارد هراس دارند.
- نوجوانی، یک سنّ مسألهآفرین است
به دو دلیل حل مسایل دوره نوجوانی برای دختران و پسران سخت است: اوّل این که، به دلیل بیتجربگی از عهدۀ حل مسایلشان برنمیآیند. دوم این که، نوجوانان دوست دارند مستقل و آزاد باشند و راهنمایی بزرگترها را نمیپذیرند.
- نوجوانی زمان جستجوی هویت است
اریکسون:
«هویتی را که نوجوان درصدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود، این است که «او کیست»؟ نقشی را که باید در جامعه ایفا نماید، چیست؟ آیا او یک کودک است یا بزرگسال؟ آیا او توانایی آن را دارد که روزی به عنوان یک همسر یا پدر باشد؟»
یکی از راههایی که نوجوانان تلاش میکنند تا خود را به مانند افراد بزرگسال نشان دهند، این است که از موقعیتهای نمادین (سمبلیک) نظیر ماشینها، لباسها و سایر وضعیتهای قابل مشاهده بهره گیرند.
- نوجوانی، یک سن هراس میباشد
کلیشههای عمومی بر تصوری که نوجوانان از خود و نگرشهایشان دارند تأثیر میگذارد. پذیرش این کلیشهها (قالبها) توسط نوجوانان اعتقاد به این که بزرگسالان، نگرش حقیرانهای نسبت به آنها دارند، انتقال آنان را به مرحلۀ بزرگسالی دشوار میسازد. چنین امری در نوجوانان، به حساسیت زیادی نسبت به والدین آنها منجر میشود و مانعی بین آنها و والدینشان ایجاد میکند و از برگشتن نوجوانان به سوی آنها برای کمک خواستن در حل مسایلشان جلوگیری میکند.
- نوجوانی زمان آرمانگرایی است
نوجوانان تمایل دارند که به زندگی از ورای عینک سایه و روشن نگاه کنند. آنها دوست دارند بهتر از آنچه هستند، خود را باور کنند. این مطلب به ویژه در آرزوهای نوجوان صادق است. با توسعۀ تجارب اجتماعی و با افزایش قدرت تفکر عقلانی نوجوانان به زندگی عاقلانهتر مینگرند، در نتیجه از توهم کمتر رنج میبرند. احساس این که دورۀ نوجوانی از دورۀ بزرگسالی و مسایل مربوط به آن از قبیل نیازمندیها و مسؤولیتهایش، شادتر و بانشاطتر است، تمایلی را به وجود میآورد که نوجوانی را به یک دورۀ فریبنده شاد و سبکبار مبدّل نماید.
- نوجوانی آستانۀ بزرگسالی است
همچنان که نوجوانان به بلوغ قانونی میرسند، مثل بزرگسالان لباس میپوشند و مانند آنها عمل میکنند، روی رفتارشان متمرکز میشوند تا بتوانند با بزرگسالان معاشرت نمایند. نوجوانان معتقدند که این رفتارها تصویری دلخواه از آنان را به وجود میآورد.