توجه به تفاوتهای زن و مرد
الف. تفاوتهای جسمی
مردها از جهت نیرو، قویتر از زنها هستند. محقّقان میگویند: هورمون ویژه جنسی مرد (تستسترون) اثر فراوانی در تولید پروتئین در بدن دارد و رشد بافتهای عضلانی را تحریک میکند؛ از این رو مردان برای انجام دادن کارهای سنگین توانایی بیشتری دارند؛ ولی با این که توانایی جسمی بیشتری دارند، آسیبپذیری روحی آنان نیز بیشتر است.
همچنین مردها تارهای صوتی ضخیمی دارند و دارای صدایی خشن هستند. به عبارت دیگر، مردها از سه سطح زیر و بم آهنگ برخوردارند، در حالی که زنان دارای چهار سطح زیر و بم آهنگ هستند. به همین جهت زنان نازکتر و لطیفتر از مردان سخن میگویند و دارای کشش خاصی هستند. حضرت آدم پس از مشاهدۀ حوّا و شنیدن صدای نازک و ظریف او گفت: «ما اَحسن خلقتک؛ چه خلقت زیبایی داری!».
بنابراین انتظار کارهای سنگین از مردان و لطافت و طنّازی از زنان، مناسب با طبیعت آنها است و تأمین آن زمینه سازگاری است، همان گونه که انتظار انجام دادن کارهای سنگین توسط زنان و خشونت و درشتی در صدای آنان، زمینه ناسازگاری میان همسران را فراهم میآورد.
ب. تفاوت جنسی
انسان 23 جفت کروموزوم دارد که بر روی آنها ذرّات ریزی به نام ژن قرار گرفتهاند. ژنها حامل صفاتی از والدین به جنین هستند. از میان این کروموزومها، یک جفت کروموزوم جنسی است که در خانمها به صورت XX و در آقایان به صورت XY ترکیب شده. اگر در ترکیب آنها یک کروموزوم X از ناحیه زن و یک کروموزوم Y از ناحیه مرد وجود داشته باشد، فرزندی که به دنیا میآید پسر خواهد بود و چنانچه هر دو کروموزوم X باشد، فرزند دختر خواهد بود؛ بنابراین جنسیت فرزند را نوع ترکیب کروموزوم مرد مشخص میکند. اکنون کمتر به دلیل دختر شدن فرزند، مردان به ناسازگاری با زنان رو میآورند؛ امّا در زمانهای گذشته مادرانی به دلیل این که دختر به دنیا میآوردهاند، مورد بیمهری مردان قرار میگرفتهاند. آگاهی از بیتقصیری مادر در تعیین جنسیت فرزند و غیراختیاری بودن ترکیب کروموزومها از ناحیه پدر، راه را برای ناسازگاری میان همسران از این زاویه میبندد.
از سوی دیگر، نیاز جنسی زنان و مردان متفاوت است. زن و مرد در روابط جنسی، هر دو به اطمینان و تضمین نیازمندند؛ امّا نحوۀ نیازمندی و ارضای آن در زن و مرد متفاوت است. مردان با برقراری رابطه جنسی مطمئن میشوند که شایستگی لازم را داشته و توانستهاند رابطۀ زناشویی را به نحوی مؤثر برقرار کنند؛ ولی زنان به مهر و محبّت و توجّه از سوی همسرشان نیازمندند. مردان باید با ابراز محبّت و عشق و به کارگیری جملات عاطفی، این نیاز را برآورده سازند و بدانند که تنها دوست داشتن کافی نیست، باید آن را ابراز کرد. این نیاز روانی همسر است. در این خصوص، پیامبر اعظم (صل الله علیه وآله) میفرمایند:
«مردی که به همسرش میگوید: «دوستت دارم» هرگز از قلب همسرش خارج نمیشود.»
جان گری میگوید: بیشتر مردان از گفتن جملۀ «من دوستت دارم» به همسرشان اکراه دارند. آنها فکر میکنند تکرار این جمله همسرشان را خسته میکند؛ امّا گفتن این جمله هیچگاه اثر بدی ندارد. زمانی که مرد این جمله را به زبان میآورد، مثل این است که به همسرش امکان میدهد فرآیند دوست داشتن را احساس کند. توجه به تفاوتهای زن و مرد و نیازمندی جنسی آنان، نقش مؤثری در رضایتمندی ایشان در زندگی زناشویی دارد. مردان زمینههای مناسبی برای ارضای زودرس دارند، در حالی که زنها به مقدّماتی نیازمندند که مردان باید آنها را تأمین کنند. به همین دلیل، در روایات ما ارتباط جنسی مرد با زن پیش از ملاعبه با او جفا به شمار آمده است.
بعضی از مردان در برقراری رابطه جنسی برای رسیدن به ارضای خویش نوازش زن را متوقف میکنند و به تأمین جنسی خود میپردازند در حالی که زن به ادامۀ نوازش علاقهمند است. از بُعد زمانی مردها دو یا سه دقیقه وقت لازم دارند تا در مرز نهایی رابطه جنسی قرار گیرند، ولی زنان شش برابر مردان به زمان نیاز دارند. اسلام با در نظر گرفتن تفاوت زن و مرد در بُعد جنسی، از یک سو مردان را به تأمین مقدمات سفارش کرده است تا خواسته زن تأمین شود و از سوی دیگر تأمین نیاز جنسی مرد را در هر فرصتی که دلخواه او است، از وظایف زن شمرده و فرموده است که او باید «به خواستۀ مرد پاسخ مثبت دهد، حتی اگر بر پشت شتر سوار باشد.»
ج. تفاوت عاطفی
زن و مرد، هر دو نیاز عاطفی دارند؛ هم دوستی دیگران را میطلبند و هم میخواهند دیگران را دوست بدارند؛ امّا ابراز عاطفه در زنان و مردان، متفاوت است. خانمها حتی جایی که کسی را کمی دوست دارند، چنان نشان میدهند که به او بسیار علاقهمندند، در حالی که مردها کسی را که بسیار دوست دارند، چنان نشان میدهند که مقداری او را دوست دارند.
از آن جا که زنان به ابراز حالت عاطفی به شدّت توجه دارند، به گفتوگو نیازمندند؛ چون زبان، یکی از مهمترین ابزارهای انتقال عواطف است. این مسأله به قدری مهم است که بعضی گفتهاند: زن فقط به گفتوگو نیاز دارد و به نتیجه نمیاندیشد، در حالی که مرد توقع دارد گفتوگو مشکلی را حل کند. منشأ رفتارهای زن، احساس و عاطفه است و تحمّل مسؤولیتهای سنگین و طاقتفرسا، آثار روانی نامطلوبی بر او میگذارد. زنان در یک زمان حواس خود را به چند موضوع معطوف میکنند. به همین دلیل، توانایی خود را در تعیین اولویت امور به سرعت از دست میدهند؛ چرا که تمرکز ندارند و زودتر آشفته میشوند. زنها به سرعت افسرده میشوند و گریه میکنند؛ امّا مردها به ندرت افسردگی خود را نشان میدهند. به همین دلیل، سطح کیفی نمایش افسردگی از سوی زنها خیلی عمیق نیست، امّا مردها گرچه دیرتر دچار افسردگی میشوند، اگر افسرده شوند تا مرز خودکشی پیش میروند.
نمایش عاطفه در زن قویتر است. از سوی دیگر، تمرکز در مردها قویتر است. درک و پذیرش این تفاوتها از بروز ناراحتیهای احتمالی در خانواده جلوگیری میکند. زنها باید بدانند تمرکز مرد، هرگز مقیاسی برای اندازه عشق و علاقه او به همسر نیست. طبیعی است وقتی مرد با مشکلی در زندگی مواجه میشود، حالت تمرکز به خود میگیرد، گویا هیچ مسأله دیگری در زندگی وجود ندارد و او در برابر دیگران هیچ مسؤولیتی ندارد. زن نباید این حالت را به بیتوجهی تفسیر کند و بپندارد که او از روی عمد به همسرش توجه ندارد. اگر او دوست فکر کند، رنجشی برای او پیش نمیآید؛ بلکه میکوشد به همسر خود در برطرف کردن مشکل کمک کند.
مردها نیز باید بدانند زنان در مواجهه با مشکلات به بیان احساسات خود نیازمندند؛ اگر احساسات خود را ابراز نکنند، افسرده میشوند. آنان به توجه و احترام همسر احساس وابستگی میکنند. نیاز آنان در چنین مواقعی، موعظه و امر و نهی نیست؛ بلکه آنان تشنۀ محبّت و عشق هستند. حرکت به سمت پذیرش تفاوتها، زن و مرد را به سوی کمال رهنمون میسازد.
د. تفاوت در نیازهای طبیعی
در طبیعت زنان نیاز به مراقبت، درک و احترام، و در طبیعت مردان نیاز به اعتماد، پذیرش و قدردانی دیده میشود. هرچه مردان به توجّه و مراقبت از زنان بیشتر رو آورند، اعتماد بیشتری را از آنان کسب میکنند. در حقیقت ارضای نیاز طبیعی زن (مراقبت) باعث میشود که نیاز طبیعی مرد (اعتماد) تأمین شود. از سوی دیگر، اگر زن به مرد اعتماد کند و او را مدیر و مسؤول زندگی مشترک بداند، مرد انرژی میگیرد و بیش از پیش به مراقبت از همسر خود میپردازد. پس ارتباط میان تأمین این نیازها، دوسویه است.
اگر مردان درک بیشتری از نیازهای زنان داشته باشند و زنان احساس کنند بهتر درک شدهاند، به همان اندازه بیشتر پذیرای مردان هستند. بیشک کمک هر یک از همسران به دیگری، در حقیقت کمک به خودشان شمرده میشود و آثار مطلوب آن غیرمستقیم به خودشان برمیگردد. همچنین وقتی زنان حالت پذیرش مرد را تقویت میکنند و پذیرای خوبی برای همسر هستند، مردان درصدد درک بیشتر آنان برمیآیند. بازتاب چنین رفتاری، تکامل روانی آنها است. وقتی مرد به انتخاب همسر احترام میگذارد، با قدردانی و سپاسگزاری او مواجه میشود. زنان در برابر احترامی که از همسر میبینند، به قدردانی میپردازند که از نیازهای طبیعی مردان است. زنان نیز چون به احترام نیاز دارند، وقتی از همسر قدردانی میکنند در واقع نیاز به احترام خود را برمیآورند.
حسّ محترم و محبوب واقع شدن، در طبیعت زنان است و توجّه دین اسلام به محبّت به زنان برای برآوردن ساختن نیاز شدید زن به محبّت است. حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: «من اخلاق الانبیاء حبّ النساء؛ محبّت به زنان، از اخلاق پیامبران است.»
هـ. تفاوت در تفکر
تفکر اقسامی دارد که میتوان به تفکر ابتدایی، تفکر انتزاعی، تفکر حل مسأله و ... اشاره کرد. به طور معمول، تفکر ابتدایی در میان زنان، بیش از مردان است. خانمها در بسیاری از موارد خوابهای طولانی میبینند که این خود نشانی از تفکّر ابتدایی است.
تفکر انتزاعی که به استنباط و به دست آوردن مفاهیم از نمونهها نیازمند است، در میان زن و مرد دیده میشود؛ امّا در میان زنان اجزای این تفکر بسیار جزئی است و مردان در تفکّر انتزاعی کلگرا هستند. به همین دلیل زنان برای فکر کردن و تصمیم گرفتن به دقّت بیشتری نیازمندند، در حالی که مردان به جهت کلّینگری، زودتر پاسخ میدهند و سرعت تصمیمگیری بیشتری دارند.
در تفکّر حلّ مسأله که نوعی از تفکر انتزاعی است، انسان با یک دسته از معلومات به سراغ حلّ پارهای مجهولات میرود. مردان برای حلّ یک مسأله زمان کمتری میخواهند؛ چون تمرکز دارند؛ در نتیجه درصد اشتباه و انحراف از استاندارد در زنان بیش از مردان است و تفکر حل مسأله زنان به کندی پیش میرود.
دامنه کمّی تفکر زنان، بیش از مردان است؛ امّا مسائل پیچیده و دقیق را نباید به آنان واگذار کرد؛ چرا که رأی آنان در پیچیدگیها، ضمانت صحّت بالایی ندارد.