فاطمه امین اصفهانی
در مورد زندگی و تحصیلاتش از وی سؤال میشود و با کمال سادگی جواب میدهد: بانویی که اینک خوانندگان محترم را با فضایل و کمالاتش آشنا میکنیم، در عصر خودمان زندگی میکند و میتواند نمونه بسیار خوبی باشد برای آن دسته از زنانی که گمان میکنند، در شرایط عصر ما نمیتوانند، یک مسلمان تمامعیار و کامل باشند.
زندگیم خیلی عادی است و حادثۀ مهم و چشمگیری نداشته است. در 15 سالگی ازدواج کردم و مشغول خانهداری و بچهداری شدم. در ضمن به خواندن کتاب، از همان کودکی عشق میورزیدم، ولی نه هر کتابی؛ بلکه کتابهایی که جنبۀ معنویت آنها زیاد بود.
درست به یاد دارم در اوقاتی هم که با بچههای همسن و سال خودم به سر میبردم مثل آنها تفریح و گردش نمیکردم، بلکه مشتاق بودم بیشتر تنها باشم تا بهتر بتوانم فکر کنم. زیرا گمشدهای در وجود خود داشتم و اگر در مجالس عمومی هم میرفتم، باز در حال تفکر بودم و در مقام این که پا از جادۀ شریعت بیرون نگذارم. در میان علوم به خداشناسی و علومی که مربوط به خداوند بود بیشتر علاقه داشتم و دائم در جستجوی حقیقتی بودم. تا سرانجام درصدد برآمدم زبان عربی را بیاموزم. شاید از این راه گمشدۀ خود را پیدا کنم و به خدا نزدیک شوم. |
در حدود 11، 12 سالی به تحصیل زبان عربی پرداختم، ولی همواره لطف پروردگار بدرقۀ راهم بود و حین تحصیل هم گاهی حالات خوش و نورانی نصیبم میشد تا این که به نوشتن کتاب «اربعین» موفق شدم. علمای نجف پس از آن که از این کتاب اطلاع پیدا کردند، سؤالاتی کتبی دربارۀ فقه از من نمودند و پس از آن که جواب ایشان را دادم، درجۀ اجتهاد به من عطا فرمودند. از آن به بعد مشغول تألیف کتاب بودهام و به ترتیب کتابهای مخزن اللآلی، سیر و سلوک، معاد، روش خوشبختی، اخلاق و تفسیر مخزن العرفان را به رشتۀ تحریر کشیدهام.
عظمت و برازندگی این بانوی معاصر، هنگامی برای ما به خوبی روشن میشود که توجه کنیم وی توانسته است با همۀ محدودیتها و اشکالاتی که در راهش وجود داشته، به عالیترین درجۀ پیشرفت نایل گردد.
او زنی است دارای اندیشههای بکر و ارزنده و اغلب معارف خود را از استاد فرا نگرفته، بلکه بر اثر صفای باطن و تهذیب روحی و اخلاقی، به وسیلۀ الهامات الهی به دست آورده است.
معالوصف معتقد است که انسان باید ابتدا نزد اساتید دانشمند تحصیل کند، سپس از راه عمل- یعنی ادای واجبات و ترک محرمات- مدارج کمال را بپیماید.
در مورد زنان و مردان میگوید:
به هیچ وجه نمیتوان مردان را به طور کلی بر زنان ترجیح داد. ما زنانی چون فاطمه (ع) و خدیجه و مریم و بسیاری زنان دیگر داریم که از خیلی مردها بهتر بودهاند. تفوقی که در بعضی مسائل خداوند برای مردان قائل شده است یک مسأله کلی به کلی است، نه فرد به فرد. منقصهای که در اسلام برای زنان ذکر شده، یکی آیهای است که در آن بیان شده، زنان نمیتوانند فسخ خصومات کنند و اگر در طرف حکم واقع شوند، از عهدۀ مجاب کردن دیگری برنمیآیند.
نقص دیگر او این است که زن دارای یک حالت جلوهگری و خودنمایی است و کمتر به کمالات نفسانی میپردازد و البته این غریزهای است که خداوند در او قرار داده و حکمت حجاب هم مسلماً همین است ولی اینها مطلبی است کلی و البته بعضی زنها هستند که از این حالات مستثنی هستند و دربارۀ همۀ زنان صادق نیست. مثلاً ممکن است زنی پیدا شود که بتواند فسخ خصومات کند یا قضاوت نماید. در عین حال زن میتواند غریزۀ خودنمایی خود را در برابر همسر خود ارضا کند. ولی در مورد دیگر باید با آن مبارزه کند. زیرا اگر این صفت را در خود نکشد، منحرف خواهد شد.
حکمت وجود این صفت این است که مردها به آنها راغب شوند و ازدواج و در نتیجه تولید نسل زیاد شود و زنان تحت سرپرستی مردان قرار گیرند. به نظر من بهترین جهاد برای زنان این است که با نفس و دلخواهیهای خود و در مورد زر و زیور و طرز لباس پوشیدن و به اشکال مختلف درآمدن مبارزه کنند تا به کمالات انسانی نایل آیند.
به عقیده وی زن باید هم به فکر سعادت جسمی خود باشد و هم به فکر سعادت روحی خود. بهترین صفت زن، عفت و پاکدامنی و بهترین صفت مرد شجاعت است.
درباره تحصیل زن، معتقد است که زن میتواند و باید تحصیل کند. لکن به بهانۀ تحصیل علم نمیتواند به پاره کردن حجاب اقدام کند. زیرا پاره کردن حجاب، به منزلۀ پاره کردن اوراق قرآن است. به دلیل این که حکم حجاب در قرآن است، و زیر پا گذاشتن حکم حجاب، یعنی زیر پا گذاشتن قرآن. بدیهی است که مسلمان وظیفهاش عمل به قرآن است و سعادت او نیز همین است.
به نظر وی انسان خودش نمیتواند از پیش خود راه سعادت را بشناسد. در این باره به قول فیثاغورس حکیم تکیه میکند که میگوید: «کمتر کسی راه خوشبختی را میشناسد. اکثر مردم بازیچۀ هوی و هوس هستند و در روی دریایی که ساحل ندارد، میچرخند و مانند کوران در مقابل طوفان نه حس مطاوعت دارند نه تاب مقاومت.»
به همۀ زنان توصیه میکند که با مکر و حسد مبارزه کنند و اینها را به هر نحوی هست از خود دور گردانند.
نگارنده به منظور آشنایی بیشتر بانوان و دوشیزگان مسلمان با این چهرۀ درخشان، از ایشان درخواست نمود که دربارۀ زندگی و فعالیتهای دینی و علمی خود، مطلبی بنویسند. ایشان این درخواست را قبول کردند که در اینجا عین نوشتۀ ایشان را از نظر خوانندگان گرامی میگذرانیم:
به عرض عالی میرساند.
چون تاریخ تولد و اسناد آن به خوبی و به ترتیب معلوم نیست و به اضافه مایل نیستم شرح حالم در کتابی نوشته شود زیرا که زندگانیم عادی است، لذا اگر کسی خواست شرح حال از این ناچیز بنویسد تعداد تألیفات را بنویسد.
و تعداد تألیفات از این قرار است:
اربعین هاشمیه در احادیث عربی
سیر و سلوک در روش اولیاءالله فارسی
مخزن اللئالی فارسی
معاد و آخرین سیر بشر فارسی
اخلاق ترجمه و اقتباس از طهارۀ الاعراق ابن مسکویه فارسی
نفحات الرحمان عربی
جامع الشتات عربی
روش خوشبختی فارسی
15 جلد تفسیر کلام الله (مخزن اللئالی)