معیارهای گزینش همسر
زیبایی
«زیبایی» یک امتیاز است و در شیرینی و سعادت «زندگی زناشویی» تأثیر بسزایی دارد. دو انسان که میخواهند- به عنوان همسر و یاور- کانونی سعادتمندانه تشکیل دهند و تا پایان عمر در کنار هم با صفا و صمیمیت و عشق و محبت زندگی کنند، لازم است یکدیگر را از هر جهت دوست داشته باشند و از اندام و چهره و شکل ظاهری یکدیگر خوششان بیاید.
زیبایی، یک معیار و اندازۀ معیّن و «قانون استاندارد» ندارد که بشود افراد را با آن سنجید، بلکه- تا حدودی- به سلیقۀ افراد بستگی دارد. حتی ممکن است فردی در نظر کسی زیبا باشد و در نظر دیگری زشت؛ پس صفت زیبایی، یک خصوصیت نسبی است و لازم نیست در حدّ عالی باشد، بلکه مهم آن است که دو همسر، یکدیگر را بپسندند و از هم خوششان بیاید و دلخواه هم باشند. اگر انسانی، قیافۀ ظاهری و اندام همسرش را نپسندد و او را دوست نداشته باشد، ممکن است- به طور ناخواسته- به او ستم کند و از او بهانه و ایراد بگیرد و زندگی را بر او تلخ نماید.
2. تناسب و همطرازی
دو جوان و دو همسر، باید در اموری با هم هماهنگی، همشأنی، سنخیت و همطرازی داشته باشند و از ویژگیهای همسنخ و متناسب برخوردار باشند.
الف)همطرازی فرهنگی و فکری
توافق و تفاهم فکری و فرهنگی میان زن و شوهر، در زندگی مشترک نقش بسیاری دارد.
اگر میان دو همسر از نظر آداب و رسوم، نوع نگاه به زندگی و مسائل فرهنگی دیگر، تفاوت وجود داشته باشد، چه بسا این تفاوتها زمینهساز اختلاف، عدم رضایتمندی و ناگواریهایی در زندگی مشترک شود. امام صادق (علیه السلام) در روایتی میفرمایند: «زن عارفه (فهمیده و فرزانه) باید در کنار مرد عارف (فهمیده و اهل معرفت) قرار گیرد، نه غیر آن.»
ب) همطرازی در تحصیلات
بهتر است زن و مرد از لحاظ تحصیلات علمی، چندان با هم فاصله نداشته باشند، تا تعادل و تفاهم بیشتری در زندگی آنها برقرار شود؛ هرچند این ویژگی را باید با ویژگیهای دیگر در نظر گرفت؛ یعنی برای مثال اگر زن غرورهای بیجا دارد و کمظرفیت است، نباید تحصیلاتش بیش از مرد باشد؛ زیرا حتماً مشکلاتی به وجود خواهد آورد، اما اگر متواضع و باظرفیت باشد، احتمال به وجود آمدن مشکل کمتر است. در مورد مرد هم مسأله به همین شکل است، البته با تفاوتی اندک.
ممکن است برخورداری از سطوح عالی تحصیلات، همواره مستلزم برخورداری از سطوح عالی بینش و نگرش نباشد و حتی ممکن است سطح عالی معلومات برای افرادی، باعث تنزّل سطح اخلاقی و معرفتی آنها باشد. لذا همطرازی در تحصیلات از معیارهای درجه اول نیست و در طبقهبندی ما، جزو معیارهای درجه دوم است و تنها با وجود سایر شرایط، ارزش مییابد.
ج) همتایی جسمانی و جنسی
همتایی و تناسب در هیکل ظاهری و بلندقامتی و کوتاهقامتی یا چاقی و لاغری و زیبایی چهره، همچنین تواناییهای جنسی، نقش بسیار زیادی در ایجاد تفاهم در زندگی و رضایت از آن دارد. شوهری که قدش بسیار بلندتر از همسرش است، یا تفاوت بسیاری از نظر هیکل ظاهری با او دارد و یا از نظر جنسی گرمتر از همسرش میباشد، از زندگی راضی نخواهد بود و این نارضایتی، منشأ اختلافات بسیاری خواهد شد. لذا توصیه میشود در رابطه با گرممزاجی و سردمزاجی همسر و اطلاع از آن، با مشاوری باتجربه و مؤمن مشورت شود. برای مثال شخصی که بزرگ شدۀ مناطق گرمسیری است، تفاوت بسیاری از لحاظ جنسی با فردی که از مناطق سردسیر است، خواهد داشت.
د) تناسب سنی
در انتخاب همسر، توجه به همتایی در سن، امری ضروری است. دختر و پسر نباید با هم فاصلۀ سنی زیادی داشته باشند و دختر باید از پسر کوچکتر باشد. فاصلۀ سنی حدود چهار تا شش سال مناسب است؛ زیرا دختران معمولاً پنج سال زودتر از پسرها به بلوغ میرسند. بنابراین این فاصله نیز باید در هنگام ازدواج رعایت شود. البته در مواردی، همسن بودن اشکالی ندارد، ولی نباید زن از مرد بزرگتر باشد. لذا اگر دختری تمام معیارهای ازدواج را داشت، منتها با پسر همسن بود، در ازدواج آنها اشکالی پیش نخواهد آمد. این همه تأکید بر تناسب سنی، از یک طرف به این دلیل است که فاصله سنی زیاد، تفاهم فکری را کم میکند و از طرف دیگر چون مردها مسؤول تأمین مخارج خانواده و مدیریت آن هستند، طبیعتاً باید از همسر (زن) خود بزرگتر باشند تا توان مدیریت جامعهای کوچک مثل خانواده را داشته باشند.
هـ) همطرازی خانوادگی، مالی، اجتماعی
اگر جایگاه خانوادگی پسر و دختر متفاوت باشد و یا از نظر اقتصادی تفاوت بسیاری بین آنان وجود داشته باشد، مشکلاتی در زندگی آنها ایجاد خواهد کرد. مثلاً اگر پدر دختر یا پسر سرمایهدار باشد و جایگاه اجتماعی خاصی نیز داشته باشد و طرف مقابل از خانوادهای فقیر باشد، یکی از همسران تحقیر خواهد شد و زندگی برایش تلخ و ناگوار میگردد. البته باید توجه داشت این مسائل در خانوادههایی بروز و ظهور مییابد که از تربیت اسلامی برخوردار نیستند، وگرنه در آموزههای دینی و سیرۀ بزرگان دین توصیههای بسیار شده، به ثروت اقتصادی همسر و جایگاه اجتماعی خانواده او توجه نشود. برای نمونه، پیامبر گرامی اسلام (صل الله وعلیه آله ) میفرمایند: «کسی که با زنی فقط به خاطر ثروتش ازدواج کند، خداوند او را به خودش وامیگذارد، پس با فرد دیندار ازدواج کنید.»
در میان ائمه معصومین (علیه السلام) نیز این سیره مشاهده میشود؛ چه این که گروهی از آنها با کنیزان خود ازدواج کردهاند و مقام و منزلت معنوی این بانوان باعث شده است امامان بزرگوار، شأن اجتماعی به ظاهر پایین آنها را به دیده اغماض بنگرند و آنان را شایسته مقام مادری معصومین (علیه السلام) بدانند. برای مثال، امام صادق ( علیه السلام) با کنیزی از اهالی بربر به نام حمیده ازدواج کرد.
نکته
مسائلی که درباره انتخاب همسر بیان شد، نباید باعث وسواس شود؛ یعنی در انتخاب همسر هم باید با اندیشه رفتار کرد و هم نباید وسواس زیاد داشت. باید توجه داشت کمتر کسی است که به صددرصد ایدههای خود رسیده باشد. لذا باید به حد اعتدال قناعت کرد و کوشید در حد امکان بهترین را به دست آورد.
فصل الخطاب این بحث روایتی است از امام صادق (علیه السلام) که فرمودند: «برای زن صالح و غیرصالح نمیتوان قیمت گذاشت؛ زیرا زن صالح و شایسته، ارزشش از طلا و جواهرات بیشتر و بهتر است و زن ناصالح و ناشایست به خاک هم نمیارزد.»